پایگاه خبری تحلیلی ندای سبز

مهندس میر حسین موسوی:ما انقلاب کردیم تا بتوانیم حرف بزنیم

پایگاه خبری تحلیلی ندای سبز

مهندس میر حسین موسوی:ما انقلاب کردیم تا بتوانیم حرف بزنیم

باید این قفل را بشکنیم

باید این قفل را بشکنیم


چکیده :در بحث رفع حصر چه اصلاح‌طلب باشیم و یا اصولگرا باید یک معنا را در نظر داشته باشیم و آنهم جمهوری اسلامی و منافع ملی است که حصری این چنین چالشی جدی ایجاد نموده و با وجود آن نمی‌توان ادعا کرد توانسته‌ایم مردم و بخصوص جوانان و بطور اخص دانشجویان و نخبگان و اهالی سیاست را قانع کنیم که بدرستی عمل شده است و چنانکه می‌دانیم یک طرف ماجرا یعنی محصورین به هیچ روی در تقابل با نظام و یا پیروی از بیگانگان نبوده و هر اتهامی که در این راستا از سوی بیخردان و هوچیگران زده می‌شود از روی کینه و حسادت و عناد است. مردم نمی‌پذیرند که پس از انقلاب اکثر کسانی که مسئولیت‌هایی چون رئیس جمهور، نخست وزیر و ریاست مجلس را بعهده داشته‌اند خطاکار بوده‌اند و آنچه که به جد و یا به طنز می‌گویند که از اولین قائم مقام رهبری و نخست‌وزیر و روسای جمهور و رئیس تشخیص مصلحت و رئیس مجلس و... که یا ضدانقلاب بودند یا فتنه‌گر و یا انحرافی و می‌گویند: "سوال مطرح این است که این انقلابی را که نباید به دست نااهلان بیفتد، اساساً کی دست اهلش بوده!"...


کلمه – علیرضا کفایی:

بسمه تعالی

ماجرای حصر معترضان انتخابات ۸۸ به هر شکلی که بررسی و توجیه شود قابل پذیرش نیست و اذهان عمومی آن را بر نمی‌تابد و فعالین سیاسی و مدنی را آزرده و فضای سیاسی جامعه را امنیتی می‌کند ضمن اینکه سازمان‌های حقوق بشری و مدعیان دروغین آزادی و خارج از کشور با سوءاستفاده، آن را هدف قرار داده و بر سیاست‌های نظام می‌تازند.

شایسته جمهوری اسلامی نبود که با شعارها و آرمان‌های بزرگی برگرفته از اسلام عزیز و امیدی که انقلاب اسلامی ایجاد نموده بود پس از سال‌ها به جایی برسد که به حصر و حبس روی آورد، آنهم حصر کسانی که در جایگاه نخست وزیر و رئیس مجلس قرار داشتند.

مردم نمی‌پذیرند که پس از انقلاب اکثر کسانی که مسئولیت‌هایی چون رئیس جمهور، نخست وزیر و ریاست مجلس را بعهده داشته‌اند خطاکار بوده‌اند و آنچه که به جد و یا به طنز می‌گویند که از اولین قائم مقام رهبری و نخست‌وزیر و روسای جمهور و رئیس تشخیص مصلحت و رئیس مجلس و… که یا ضدانقلاب بودند یا فتنه‌گر و یا انحرافی و می‌گویند: “سوال مطرح این است که این انقلابی را که نباید به دست نااهلان بیفتد، اساساً کی دست اهلش بوده!”

نشان می دهد که عده ای در باور خود دچار تردید شده اند و یا از روی عناد می خواهند تردید بوجود آورند و وظیفه همه کسانی که دل در گرو انقلاب دارند و می خواهند تعالی و بالندگی جمهوری اسلامی را شاهد باشند این است که بدور از هیاهو و احساساتی عمل کردن به ظرافت و با مسئولیت پذیری در رفع حصری که توسط عده ای فرصت طلب دیکتارتور مسلک بر نظام تحمیل شده است و چهره رحمانی جمهوری اسلامی را خراشیده بکوشند و راه چاره ای بیابند تا برای خدای تعالی کاری کرده باشند نه برای حزب الله!.

در بحث رفع حصر چه اصلاح‌طلب باشیم و یا اصولگرا باید یک معنا را در نظر داشته باشیم و آنهم جمهوری اسلامی و منافع ملی است که حصری این چنین چالشی جدی ایجاد نموده و با وجود آن نمی‌توان ادعا کرد توانسته‌ایم مردم و بخصوص جوانان و بطور اخص دانشجویان و نخبگان و اهالی سیاست را قانع کنیم که بدرستی عمل شده است و چنانکه می‌دانیم یک طرف ماجرا یعنی محصورین به هیچ روی در تقابل با نظام و یا پیروی از بیگانگان نبوده و هر اتهامی که در این راستا از سوی بیخردان و هوچیگران زده می‌شود از روی کینه و حسادت و عناد است.

اصلاح طلبان حامی رفع حصرند و البته کسانی هم بوده اند که در لباس اصلاح طلبی آتش بیار معرکه شده و هر از گاهی که امکان رفع حصر نزدیک می شده با سخنان نسنجیده و شاید عمدی سعی در کارشکنی داشته اند و از میان اصولگرایان هم بوده اند که مخالف حصر و سعی در حل مسئله و یا بحران داشته اند.

از افرادی مانند آقای حسین شریعتمداری و بادامچیان و امثالهم که هر دروغی را برای رسیدن به مطامع و مقاصد خود مباح می دانند و البته با قهر جامعه روبرو هستند و کمتر کسی جز همان حلقه چند نفره خودیهایشان به سخنان آنها توجه دارند انتظار هر نوع قساوت و خشونتی می رود و معمینی چون آیت الله جنتی هم تا کنون در این مورد قضاوت درستی نداشته و به هر حال چون اصل این است که این بحران مرتفع شود ضرورتی بر بازگویی و یا نقد سخن کسی نیست بلکه باید در جهتی حرکت کرد تا مورد پیش آمده به نحوی حل و فصل گردد و بهتر است بجای رو در روی هم قرار گرفتن، نفع عمومی و رضایتمندی مردم و جامعه را در نظر داشته باشیم و به مطالبه ای که در مورد رفع حصر وجود دارد پاسخ داده شود.

یکی از کسانی که از طیف اصولگرا برای حل این معضل تلاش کرد مرحوم عسگراولادی بود و همانطور که خود وی در این ارتباط گفت: “من آفتاب لب بامم…. من رفتنی‌ام و آفتاب عمرم لب بام است. دیری نخواهید پائید که دیگر نیستم. من برای قبر، برزخ و قیامت جواب می‌خواهم و این آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در آن دنیا نمی‌توانند جواب مرا بدهند.” و باید همه آنهایی که از روی نادانی و ناآگاهی و با لجاجت و از روی هوا هوس و احساسات هر حکمی می‌دهند به آخرت بیندیشند و بدانند که خود جوابگوی هر سخن و حکمی که صادر می‌کنند هستند.

مرحوم عسگراولادی، آقایان موسوی و کروبی را مجرم نمی‌دانست و تاکید بر این نظر داشت و اگر قائل به فتنه بود آن را در جای دیگر و در خارج از کشور جستجو می‌کرد. وی معتقد بود که “باید تاریخ را آنگونه که هست گفت” و می گفت: “درباره حصر خانگی این دو عزیز نیز جدا از اینکه مقامات امنیتی و قضایی چه تصمیمی بگیرند، من به عنوان عضو هیات منصفه می‌گویم که این دو را مجرم نمی‌شناسم.”

وی در اواخر عمر تا حدودی از جایگاه حزبی و موتلفه ای خود جدا شده بود و در بحث رفع حصر با نظر شخصی خود اعلام موضع می کرد. تلاشی که در هر حال ستودنی و مفید به حال جامعه بود و احساس تکلیفی که می خواست پاسخی برای روز جزای خود داشته باشد اما متاسفانه با بی رحمی برخی از دوستان خود روبرو شد ولی بر نظر خود مصر بود و از محصورین با “برادرم موسوی و برادرم کروبی” یاد می کرد.

عسگراولادی از معدود کسانی بود که با نگاهی دیگر جدای از دیدگاه کلی اصولگرایان و افرادی که به سرعت حکم اعدام صادر می کنند در مسئله حصر ورود نمود و فتنه را به وضوح به احمدی نژاد و مشایی و جریانی که از آنها حمایت کرده بود نسبت داد. معتقد بود که: “وقتی فتنه گسل‌هایی در داخل ایجاد می‌کند و تلاش می‌کند میان مردم و رهبری و نظام فاصله بیندازد، اما موفق نمی‌شود، با فلش‌های دیگری این کار را می‌کند و به جای مکتب اسلامی، مکتب ایرانی را نشان می‌دهد.” و معترف بود که حصر غیر قانونی و “شکستن حصر اینها کار قضایی و امنیتی است و به آنها مربوط می‌شود اما حصر این افراد بدون محاکمه انجام شده و از نظر بنده دادگاهی در این ‌باره تشکیل نشده است.” و به صراحت اعلام کرد: “در سال ۸۸ احمدی‌نژاد رقابت انتخابات را به منازعه تبدیل کرد و دشمن طمع‌کار شد. دشمن می‌خواهد با فتنه ما را تجزیه کند و ملت ایران و نامزدهای انتخاباتی را به صورت یک‌جا ببلعد.

قفل این است که این دوتا را فتنه ساز بالای اعدام بدانیم و این را باید بشکنیم. این را من یک مقدار پررویی کردم این چند روز پیش و پررویی من این بود که گفتم که اینها در هیچ دادگاهی محکوم نشدند. هیچ دادگاهی برای اینها تشکیل نشده؛ من عضو هیئت منصفه ام می گویم دادگاه باید در رابطه با حصر اینها حرف بزند لذا به نظرم این قفل است. باید این قفل را بشکنیم. خیلی برای شما تعجب آور بود و برای عزیزانی که با هم فکر می کنیم خیلی تعجب آور بود که عسگراولادی بیاید بگوید که اینها فتنه ساز نیستند، اما الان که گذشتیم ببینیم که راه حل دیگری داشتیم و می توانستیم از راه دیگری؟”

در هر حال حصر واقع شده معقولانه نیست و باید عقلای قوم از هر دو جناح سیاسی برای برطرف نمودن آن تلاش کنند و با کسانی که به هر شکل می خواهند از این ماجرای نامیمون سود برده و کاسبی نمایند و جار و جنجال و تهدید می کنند و فضا را ملتهب نشان دادن و توبه خواستن و این قبیل غوغا سالاری قاطعانه برخورد شود و آرامش و رضایتمندی را به مردم هدیه نمود و مطمئناً بهانه گیری معاندین داخل و خارج هم کم رنگ خواهد شد و رفع حصر می تواند گشایشی در فضای سیاسی و اجتماعی ایجاد نماید و حتی به اقتصاد و فرهنگ هم مدد رساند ضمن اینکه می توان از ظرفیتهای سیاسی و تجارب محصورین هم استفاده برد و بسوی وحدت ملی گامی بزرگی برداشته خواهد شد.